اکوسیستم نوآوری ، فرصتی برای دستیابی به توسعه پایدار
سید محمدرضا سرابی|پژوهشگر نوآوری گردشگری
درطول سالیان گذشته، مفهوم نوآوری اکوسیستمها با ادبیات به سرعت در حال رشد محبوب شدهاند. در خصوص مفهوم اکوسیستم نوآوری بحثهای زیادی شده است. انتقاد از مفهوم سودمندی و متمایزبودن آن در رابطه با سیستمهای نوآوری و باتوجه به تعاریف اکولوژیکی و تشابه ناقص آن با اکوسیستمهای طبیعی. برخی با این انتقاد موافق هستند که این مفهوم به صورت مبهم استفاده میشود، اما پیشنهاد میشود که با این همه ممکن است این مفهوم ارزش افزوده مفیدی برای مفاهیم نوآوری و مدیریت نوآوری به ارمغان آورد و نیاز به دقت مفهومی و تجربی بیشتری داشته باشد. با وجود کاربرد گسترده این مفهوم، اجماع محدودی در میان محققان در مورد اینکه اکوسیستمهای نوآوری واقعا ًچه هستند، مشاهده میشود. بنابراین مفهوم اکوسیستم نوآوری نه تنها به یک استعاره، بلکه به یک تعریف متقاعدکننده و مفهومی اساسا ًمورد مناقشه تبدیل شده است که نیازمند بررسی و تحلیل مفهومی است.
قبل از اینکه به تجزیه و تحلیل تعاریف موجود از اکوسیستمهای نوآوری بپردازیم، مروری کلی بر یک سری از مفاهیم داشته باشیم.
مفهوم سیستم: یک مفهوم کلی از سیستم این است که تشکیل شده از مجموعهای از اجزا و روابط بین این اجزا میباشد. یک توصیف رایج از یک سیستم باز پویا از منظر تبدیل ورودیها به خروجیها از طریق فعالیتهایی است که توسط عوامل یا بازیگران در تعامل با یک محیط انجام می شود
مفهوم نوآوری: نوآوری دارای تاریخچه مفهومی طولانی است. بیشتر تعاریف معاصر از «نوآوری» که به عنوان نتیجه یک فرآیند درنظر گرفته می شود، بر دو ویژگی تعیین کننده استوار است، درجهای از تازگی یک تغییر و درجهای از سودمندی یا موفقیت در به کارگیری چیز جدید. مفهوم «جدید» میتواند به معنای جدید برای جهان، جدید برای یک ملت، جدید برای یک شرکت و غیره باشد.
مفهوم سیستم نوآوری: یک رویکرد سیستمی صریح برای مطالعات نوآوری که برای اولین باردر ادبیات اقتصاد و سیاست در دهه 1990 توسعه یافت. که به طور کلی عبارت است از: مجموعهای از مؤلفهها و روابط علی مؤثر بر تولید و استفاده از نوآوریها و عملکرد نوآورانه.
مفهوم اکوسیستم: اکوسیستم به عنوان یک مفهوم ریشه در علم اکولوژی دارد و جریان مواد و انرژی را مفهومسازی میکند. میتوان آن را اینگونه تعریف کرد: «جریانهای بازیافت مواد مغذی در طول مسیرهایی که از زیرسیستمهای زنده با نقشهای فرآیند محور تشکیل شدهاند.»
اکوسیستم نوآوری
به طور خلاصه، تعاریف اکوسیستم نوآوری اغلب بر همکاری/مکملها و بازیگران تاکید دارند، در حالی که کمتر بر رقابت/جایگزینها و مصنوعات تاکید دارند. در واقع، هیچ تعریف واحدی شامل جایگزینی بین مصنوعات نمیشود. با این حال، در توصیفهای تجربی اکوسیستمهای نوآوری اغلب نه تنها اهمیت همکاری، بلکه جایگاه بازیگران رقیب را نیز مشخص می کنند.
درتعاریف بررسی شده سه بخش متناوب وجود دارد که عبارتند از بازیگران، مصنوعات و نهادها. همه اینها مؤلفههای مهم مفهوم اکوسیستم نوآوری هستند که با تعاریف مختلف مشخص شده است. با این حال، هیچ تعریف واحدی همه آنها را به روشی دقیق، مقرون به صرفه و منطقی در بر نمیگیرد. گنجاندن این مؤلفهها بهخوبی با مفهوم اکوسیستمهای طبیعی/اکوسیستمهای نوآوری مطابقت دارد. در اکوسیستم های طبیعی، گونههای مختلف با هم رقابت میکنند و زمانی که منبعی که غذا، آب یا نور را تامین میکند، کاهش مییابد، گونهها احتمالا به منبع دیگری به عنوان جایگزین، روی آورند، که می تواند منجر به رقابت گونهای دیگر شود. با همین مشابهت این رویه در اکوسیستم های نوآوری نیز بسیار رایج هستند،
بنابراین تعریف زیر از اکوسیستم نوآوری به نظر کامل باشد:
یک اکوسیستم نوآوری، مجموعهای در حال تحول از بازیگران، فعالیتها و مصنوعات، نهادها و روابط (از جمله روابط مکمل و جایگزین)، که برای انجام نوآوری توسط یک بازیگر یا جمعی از بازیگران دارای اهمیت هستند.
در این تعریف مصنوعات شامل محصولات یا خدمات، منابع مشهود یا نامشهود، منابع فناورانه و غیرفناورانه و انواع دیگری از ورودیها و خروجیهای سیستم از جمله نوآوریها میشود. این تعریف در نهایت ازنظر نحوی و معنایی با تعاریف مختلف سیستمها و اکوسیستمها سازگار است. در راستای مفهوم رویکرد سیستمی، اکوسیستمهای نوآوری میتواند به چندین اکوسیستم نوآوری تجزیه شود، که در این صورت ممکن است با یکدیگررقابت کنند یا مکمل یکدیگر باشند.
نوآوریها بنا به تعریف ارزشی که ایجاد میکنند، برای همه جدید هستند و برای برخی بازیگران یا کنشگران مفید خواهند بود، اما همچنین ممکن است برای برخی بازیگران سنتی مضر شناخته شوند. اثرات مکمل و جایگزین ناشی از نوآوریها، به ویژه نوآوری های عمده اقتصادی و رادیکال، معمولا ًدر یک بازار با تعریف محدود، بر جمعیت خریدار و فروشنده تأثیر می گذارند و منتشر میکنند. این امر رویکرد سیستمی را در تحلیل نوآوری توجیه میکند، رویکردی که توسط اقتصاددانان در دهههای 1980 و 1990 ایجاد شد و جریانی غنی از ادبیات در مورد انواع مختلف سیستمهای نوآوری با تمرکز بر بازیگران و نهادها ایجاد کرد.